فعالیت در عرصه تجارت بینالملل، به دلیل تفاوتهای بیشمار نظامهای حقوقی کشورها کار سادهای نیست. به همین خاطر سالهاست که اتاق بازرگانی بینالمللی اقدام به تدوین سندی تحت عنوان اینکوترمز کرده است که در آن اصطلاحات بینالمللی مورد نیاز برای تجارت بینالمللی شرح داده شده است. به همین خاطر اتاق بازرگانی بینالمللی ( یا ICC ) در سال 1936 اقدام به تدوین سندی تحت عنوان اینکوترمز (InCoTERMS) مخفف عبارت انگلیسی International Commercial Terms و به معنای اصطلاحات بازرگانی بینالمللی کرده است که در آن اصطلاحات بینالمللی مورد نیاز برای تجارت بینالمللی شرح داده شده است. در واقع این سند به جهت تسهیل تجارت و یکسانسازی مفاهیم استاندارد تجارت بینالملل به ویژه در زمینه حملونقل بینالمللی، منبع پر کاربردی برای بازرگانان محسوب میشود.در ایران، کمیته ایرانی اتاق بازرگانی بینالمللی عهدهدار توسعه اهداف اتاق بازرگانی بینالمللی است. این کمیته با تسهیل مبادلات بازرگانی بینالمللی ایران و ارائه خدماتی مانند حل اختلافات از طریق داوری،سعی دارد تا به طور مستمر اهداف اتاق بازرگانی بینالمللی و اسناد مرتبط با آن، مانند اینکوترمز را در ایران و سطح ملی ترویج و توسعه دهد.کمیته مذکور با برقراری ارتباط پیوسته با اتاق بازرگانی بینالمللی در امر تدوین و چاپ و ترجمه کتب و اسناد مرتبط با این نهاد نیز عمل میکند وبه نوعی نماینده داخلی سازمان به حساب میآید. به طور مثال موضوعاتی مانند پرداخت هزینهها، شیوه حملونقل، ترخیص، انتقال ریسک محموله، مسئولیت فروشنده و خریدارو بیمه محموله توسط سند اینکوترمز توضیح داده شدهاند.اتاق بازرگانی بینالمللی از زمان تدوین اولین سند تا کنون نسخههای متعددی از اینکوترمز عرضه کرده است وبه صورت دوره های 10 ساله نسخههای جدید و بروز منتشر میشوند که جدیدترین نسخه آن اینکوترمز ۲۰۲۰ است
Ex Works (EXW)
فروشنده کالا را در مکانی مثل انبار، کارخانه و … در اختیار خریدار میگذارد تا مرحله حمل و نقل آن انجام شود. در واقع در این فرایند خریدار هیچ نظر و مسئولیتی در رابطه با شیوه حمل و نقل، محل دقیق تحویل، ریسکهای احتمالی در هنگام بارگیری، تخلیه بار و تشریفات گمرکی ندارد و در واقع پس از تحویل بار هیچ خطری وی را تهدید نمیکند.به طور کلی میتوان گفت این قانون حداکثر تعهد را بر عهده خریدار و حداقل تعهد را بر عهده فروشنده قرار میدهد. EXWبه این معنی است که خریدار خطرات ناشی از رساندن کالا به مقصد نهایی را متحمل میشود.
:Free Carrier (FCA)
براساس این قانون در واقع اگر در هنگام بارگیری اتفاقی بیوفتد، فروشنده مقصر است در غیر این صورت هیچ مسئولیتی بر گردن فروشنده نخواهد بود.
:Carriage Paid to (CPT)
در این قانون کالا تا مبدا اصلی (مثلا رساندن محموله به فرودگاه یا بندر مورد نظر) که از سمت خریدار مشخص شده است، رسانده میشود و تا به اینجا تمام هزینهها و مسئولیتها برعهده شخص فروشنده است.
اما پس از تحویل، دیگر فروشنده هیچ مسئولیتی در قبال خسارات احتمالی به وجود آمده و حتی رسیدن یا نرسیدن محموله به مقصد نخواهد داشت و تمامی هزینههای پرداختی پس از تحویل بر عهده خریدار است.
:Carriage and Isurance Paid to (CIP)
این اصطلاح کاملاً شبیه به عبارت CPT که در قسمت قبل به آن پرداختیم میباشد، یعنی کالا تا مبدا اصلی رسانده میشود و تا به اینجا تمام هزینهها و مسئولیتها برعهده فروشنده است. اما پس از تحویل خریدار باید متوجه تمام مسئولیتها و هزینهها شود.
تفاوت CIP و CPT در این است که فروشنده باید هنگام بارگیری کالا را بیمه کند تا در صورت بروز هر گونه خسارت بیمه این هزینهها را بپردازد.
:Delivered at Place Unloaded (DPU)
این مفهوم به این معنا است که فروشنده به محض تحویل بار به شخص خریدار در یک محل مشخص شده مثل بندر یا فرودگاه تمامی مسئولیتها و هزینهها را بر دوش او میگذارد.در واقع تمام هزینهها و مسئولیتها در رابطه با بسته بندی، بارگیری، تشریفات قانونی لازم در کشور صادر کننده، ترخیص کالا از گمرک در کشور واردکننده، مجوز واردات، اسناد مورد نیاز گمرک و کلیه حقوق و عوارض گمرکی بر عهده فروشنده خواهد بود.اما در هنگام تخلیه بار چنانچه خطری کالا را تهدید کند، هزینهها و مسئولیت در این قسمت بر عهده خریدار است.
:Delivered at Place (DAP)
این اصطلاح نیز دقیقا مثل اصطلاح قبلی تمام هزینهها از بسته بندی، بارگیری، تشریفات قانونی لازم در کشور صادر کننده گرفته تا ترخیص کالا از گمرک در کشور واردکننده، مجوز واردات، اسناد مورد نیاز گمرک و کلیه حقوق و عوارض گمرکی بر عهده فروشنده است.اما با این تفاوت که در DPU مقصد نهایی کالا و مقصد تخلیه بار یکی نیست اما در DAP کالا دقیقا در مقصد نهایی تخلیه خواهد شد.
:Delivered Duty Paid (DDP)
فروشنده مسئول تحویل کالا به محل مشخص شده در کشور خریدار است و کلیه هزینهها را برای رساندن کالا به مقصد میپردازد اما هیچ مسئولیتی در قبال تخلیه بار ندارد.این قانون حداکثر تعهدات را بر عهده فروشنده و حداقل تعهدات را بر عهده خریدار قرار میدهد. تا زمان تحویل کالا در مقصد، هیچ گونه خطر یا مسئولیتی به عهده خریدار نیست.مهمترین نکته در مورد شرایط DDP این است که فروشنده مسئول ترخیص کالا از گمرک در کشور خریدار و همچنین پرداخت عوارض و مالیات و اخذ مجوزها و مراحل قانونی لازم از مقامات آن کشور است.
شرایط DDP میتواند خطری بسیار بزرگ هم از نظر تأخیر و هم از نظر هزینههای اضافی پیش بینی نشده برای فروشنده باشد بنابراین باید با احتیاط مورد استفاده قرار گیرد.
:FOB (Free On Board)
تحویل روی عرشه به معنای آن است که وظیفه فروشنده در مورد تحویل کالا هنگامی به پایان میرسد که کالا در بندر حمل تعیین شده از نرده کشتی گذشته باشد. یعنی این که از این نقطه به بعد خریدار باید کلیه هزینهها و مسوولیت فقدان یا خسارت وارده به کالا را تقبل کند.
اصطلاح FOB فروشنده را به ترخیص کالای صادراتی ملزم میکند. این اصطلاح را فقط میتوان برای حمل دریایی یا آب راه داخلی به کار برد. در مواقعی که نرده کشتی کاربرد عملی ندارد از قبیل حمل با کشتیهای رو ـ رو با کانتینریه کار بردن اصطلاح FCA «تحویل به حمل کننده» مناسبتر است.
قوانین اینکوترمز همچنین برای حمل کانتینری نیز صدق میکنند. در واقع، اصطلاحات اینکوترمز مشخص میکنند که هزینهها و مسئولیتهای مربوط به حمل و نقل کالاها در هر مرحله از حمل و نقل توسط فروشنده یا خریدار پرداخت میشود. بنابراین، اگر قرارداد تجاری شامل حمل کانتینری باشد، میتوان از اصطلاحات اینکوترمز برای تعیین مسئولیتها و هزینهها استفاده کرد.
به عنوان مثال، اصطلاح FOB (Free on Board) به معنای آزاد بر روی کشتی است و نشان میدهد که هزینه حمل و نقل کالا تا زمان بارگیری آن بر روی کشتی توسط فروشنده پرداخت میشود.
:(CFR (Cost and Freight
ترم cfr چست ؟ هزینه و کرایه حمل به معنای آن است که فروشنده باید هزینهها و کرایه حمل مورد نیاز برای آوردن کالا به بندر مقصد تعیین شده را بپردازد، ولی مسئولیت فقدان یا خسارت وارده به کالا همچنین هر گونه مخارج اضافی ناشی از حوادث بعد از تحویل روی عرشه، از زمانی که کالا از نرده کشتی در بندر بارگیری میگذرد از فروشنده به خریدار منتقل میشود.
ترم cfr فروشنده را ملزم می سازد که کالا را برای صدور ترخیص کند این اصطلاح را فقط برای حمل دریایی و آب راه داخلی میتوان به کار برده در مواقعی که نرده کشتی کاربرد عملی نداشته باشد، مثل مواقع حمل با کشتیهای رو ـ رو یا کانتینر، استفاده از اصطلاح CPT (کرایه حمل پرداخت شده تا) مناسبتر است.
:(CIF (Cost, Insurance and Freight
هزینه، بیمه و کرایه حمل به معنای آن است که فروشنده وظایفی شبیه به CFR (هزینه و کرایه حمل) دارد، مضاف بر این که باید برای خطراتی که خریدار را در مورد فقدان یا خسارت وارده بر کالا در خلال حمل تهدید میکند بیمه دریایی تهیه کند فروشنده قرارداد بیمه را منعقد میکند و حق بیمه را میپردازد.
خریدار باید توجه داشته باشد که تحت اصطلاح CIF فروشنده فقط ملزم به گرفتن حداقل پوشش بیمهای است. اصطلاح CIF فروشنده را ملزم به ترخیص کالا برای صدور میکند. این اصطلاح را فقط میتوان برای حمل دریایی و آبراه داخلی به کار برد.
در مواقعی که نرده کشتی کاربرد عملی نداشته باشد از قبیل حمل کالا با کشتیهای رو ـ رو با کانتینر استفاده از اصطلاح CIP (حمل و بیمه پرداخت شده) مناسبتر است.
:(DDU (Delivered Duty Unpaid
تحویل عوارض پرداخت نشده به معنای آن است که وظیفه فروشنده در مورد تحویل کالا هنگامی به پایان میرسد که کالا را در محل تعیین شده در کشور مورد نظر در اختیار خریدار قرار دهد.
فروشنده باید کلیه مسوولیتها و هزینههای ناشی از آوردن کالا به محل مذکور (به جز عوارض، مالیاتها، و دیگر مخارج رسمی قابل پرداخت به هنگام ورود)، همچنین هزینهها و مسوولیتهای انجام تشریفات گمرکی کالا را تقبل کند. خریدار باید هر گونه مخارج اضافی را پرداخت و هر گونه مسوولیت ناشی از قصور در ترخیص به موقع کالا برای ورود را تقبل کند.
اگر طرفین بخواهند که فروشنده تشریفات گمرکی را انجام دهد و کلیه هزینهها و مسوولیتهای ناشی از آن را تقبل کند، باید با افزودن عباراتی این منظور را مشخص کنند.
اگر طرفین بخواهند که وظایف فروشنده برخی از هزینههای قابل پرداخت به هنگام ورود کالا از قبیل مالیات ارزش افزوده (VAT) را نیز شامل شود، باید با افزودن این عبارات منظور را مشخص کنند «تحویل عوارض پرداخت نشده، مالیات ارزش افزوده پرداخت شده (محل مقصد تعیین شده). این اصطلاح را میتوان بدون در نظر گرفتن نوع حمل کالا به کار برد.